برگ ها روی هم و من که حالا خیلی خودم را می چرخم . می گویم : سه...دو...یک... . فلاش . سر پایین و سه تار و پشت سر حسین علیزاده توی قاب با تار . اما یک مشکی با نقطه های نقره ای . با خودم می گویم این عکس ها همه اش را نمی گیرند . دوربین روی میز . پا هایم زیر پا ها . حرکت... .